نوشته های شخصی یک نوک سیاه

اینجا نوک سیاهی! لب به لب کاغذ، سخن می گوید ...

اینجا نوک سیاهی! لب به لب کاغذ، سخن می گوید ...

پیام های کوتاه
  • ۳ دی ۹۱ , ۱۱:۳۹
    آه!
تبلیغات
طبقه بندی موضوعی
وصایا
وصیت شهدا
آخرین مطالب

۱۰:۳۵۱۲
ارديبهشت

می آیم و می روم .

بی هیچ کس که هم پایم باشد . . .

نه فقط تنها! که در سکوت.

فکر بی تو بودن آوار شده بر چشمانم . . .

دیگر حتی بی آنکه ببینم می آیم.

دست بر عصایی سپید . . .

پر از آن خط های قرمز . . .

تا که بینندم!

نوک سیاه
۰۱:۳۱۱۲
ارديبهشت

من خودم هستم اما چه سود . . .


همیشه کسانی را دوست داریم . . .


که ایده آل باشند . . .


نه خودشان . . .


حال آنکه اکثر ایده آل ها تصویری بیش نیستند . . .


آن هم دستخوش تغییر!


نه خودشان . . .

نوک سیاه
۲۱:۴۸۱۰
ارديبهشت
خیلی جایم خالیست . . .

اینجا که همیشه بیشتر از همه جا فکرم را مشغول می کند.

شاید بچگی باشد . . .

اما گاهی دلم می خواهد . . .

فقط بگویم خدانگهدارت!

نوک سیاه
۱۸:۴۴۱۰
ارديبهشت
گاهی دلم عبور می خواهد

اما چراغی قرمز مقابلم سبز می شود . . .

تمام وجودم را سرخ می کند . . .

آخر تا کی منتظر بمانم . . .

دخترک گل فروش هم به خانه اش رفته!

حتی او . . .

نوک سیاه
۱۷:۴۷۱۰
ارديبهشت
شاید من تابستانی باشم . . .

اما بی بهار . . .

شکوفه ای ندارم برای میوه شدن . . .

بیا و بهارم باش . . .

نه فقط فصلی میان فصول . . .

که گل برگی میان دفتر زندگیم . . .

از آن ها که دفترم را به دو نیم می کند. . .

نیمی در بهار و نیمی با بهار!

نوک سیاه