۱۵:۴۹۲۹
بهمن
برخی سرخ و سیاه می شوند
تا یاری ز غیر دست و پا کنند!
برخی سرخ و زرد می روند
تا با یاری خودی بازگردند ...
زرد، سرخ، سیاه ...
بی تو همه اش در من جمع است!
برخی سرخ و سیاه می شوند
تا یاری ز غیر دست و پا کنند!
برخی سرخ و زرد می روند
تا با یاری خودی بازگردند ...
زرد، سرخ، سیاه ...
بی تو همه اش در من جمع است!
تو ناز می کنی و نبضم نمی زند
غم ساز می کنی و نبضم نمی زند
گفتم که قلب فقط جایگاه توست...
کم هم تکان بخوری نبضم نمی زنم!
سرد است و اشک
درد است و مرد
زرد است و فرد
برگ، برگ، تا پای مرگ
آه است و چاه
شاه است و ماه
داد است و جاه
آه، آه، تا قلب چاه
زار است و نار
یار است و بار
زاغ است و غار
یار، یار، چون نیش مار
امشب ببار
هر شب ببار
در شب ببار!