۱۸:۳۵۱۸
ارديبهشت
دهانم هنوز طعم دارد. . .
طعم شیرینی که از زخمی منتهی شده!
یادت هست؟!
رفته بودی تا گلی برایم بیاوری . . .
بو کنم، حالم عوض شود!
که گل طاقت دوریت را تاب نداشت!
و قلابی انداخته برای ماندنت . . .
اما تو آمدی با دستی مجروح!
هنوز مزه اش در دهانم هست . . .
انگشتی که به گل ها اشاره داشت.
طعم شیرینی که از زخمی منتهی شده!
یادت هست؟!
رفته بودی تا گلی برایم بیاوری . . .
بو کنم، حالم عوض شود!
که گل طاقت دوریت را تاب نداشت!
و قلابی انداخته برای ماندنت . . .
اما تو آمدی با دستی مجروح!
هنوز مزه اش در دهانم هست . . .
انگشتی که به گل ها اشاره داشت.