دیشب که باران بارید
سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۳۳ ق.ظ
دیشب که باران
سینه میکوبید بر بام و پنجره
یقین کردم در کربلا بودی
بی آنکه بوی دود بشنوم
و پای زخمیت ببینم
پنج ساله کربلا
زنگار این دل سالیست
منتظر قطره ای برای آب شدن
کاسه گدای بالا گرفته
دمی ببار.
۹۱/۰۸/۰۲