شک به سینه ام دارم !
يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۵ ب.ظ
سلام . . .
امشب که می آمدم . . .
سنگی در راه دامنم را گرفت . . .
هر چه کردم رهایم نکرد ، با من آمد . . .
بگمانم چیزی در من حسی در او را بر می انگیخت!
چیزی موجب همزاد پنداری !
این سنگواره در کدام سوی من نهفته بود . . .
نمی دانم ، اما شک به سینه ام دارم !
همانجا که عمریست سکوتی آزارم می دهد!
امشب که می آمدم . . .
سنگی در راه دامنم را گرفت . . .
هر چه کردم رهایم نکرد ، با من آمد . . .
بگمانم چیزی در من حسی در او را بر می انگیخت!
چیزی موجب همزاد پنداری !
این سنگواره در کدام سوی من نهفته بود . . .
نمی دانم ، اما شک به سینه ام دارم !
همانجا که عمریست سکوتی آزارم می دهد!
۹۱/۰۲/۱۷