نوشته های شخصی یک نوک سیاه

اینجا نوک سیاهی! لب به لب کاغذ، سخن می گوید ...

اینجا نوک سیاهی! لب به لب کاغذ، سخن می گوید ...

پیام های کوتاه
  • ۳ دی ۹۱ , ۱۱:۳۹
    آه!
تبلیغات
طبقه بندی موضوعی
وصایا
وصیت شهدا
آخرین مطالب

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوک سیاه» ثبت شده است

۱۷:۳۲۰۳
آذر

از دور می آمدند

حسین بود خواهرش

هر دو خاک آلود و خمیده

یکی محاسن به خون شسته

و دیگری معجرش دخیل بسته بود

زانو هایشان چرا خراشیده بود نمی دانم

نوک سیاه
۱۳:۲۲۰۲
آذر

او علی بود

و باز دستانش بسته

و دشمن اگر از ترس زهرا

بار قبل از هدف بازماند

حالا سفیدی گلو را می دید!

پس باز لبخند علی

و "فزت و رب الکعبه"

نوک سیاه
۱۳:۰۴۰۲
آذر

اگر حالا بهانه پدر می گرفت . . .

اگر حالا بی قرار بود . . .

برا آن بود که وفت شهادت پدر . . .

در خیمه ها خواب بود!

وگر نه چه از عبدا... کم داشت؟

او رقیه بود . . .

نوک سیاه
۱۶:۱۲۲۸
آبان

رقیه که به بابا رسید

آنکه درد کشیده زینب بود

که حالا همچون حیدر

باید امانتش را . . .

هم او که فاطمه ای سه ساله بود . . .

در تاریکی شب . . .

غسل می داد و کفن می کرد!

و با دستان خود به آغوش خاک می سپرد. . .

نوک سیاه
۱۷:۵۱۲۷
آبان

روزی از محرم گذشت . . .

و روز دیگری از پس آن

چند دانه از اشکت را . . .

درون خاک گونه ات کاشتی

تا به فصل رو سیاهی . . .

سپیدی برداشت کنی!

نوک سیاه
۲۰:۰۴۲۶
آبان

حضرت مسلم (س)

عشق حسین

نه زمان می شناسد

نه در بند مکان است

همین که بر سینه ات باشد

هم عطشان می مانی

هم قطعه قطعه می شوی

" سلام بر مسلم "

نوک سیاه
۱۰:۱۸۲۵
آبان

آسمان را می بینی

چه افسار گسیخته می  تازد

می بینی چه هیاهویی دارد

دلش از چه پر است؟

من هم نمی دانم!

کاش از رفتار ما نباشد

آن هم با امام زمانمان

کاش . . .

نوک سیاه
۰۰:۱۶۲۵
آبان

آنچنان بارانی می آمد . . .

اینجا کنار روزمره ها!

که همشهری ها که هیچ . . .

حتی آفتاب هم خیس شد!

 


توضیح: اشاره به کیوسک روزنامه فروشی...

نوک سیاه
۰۰:۰۹۲۵
آبان

دانه های اشکت همچو من

کم و ناچیز است؟

پس بیا و اشکت را

خرج بانویی کن

که دو نفر بخرندش!

هم حسن جان و هم حسین جان

" الاسلام علی قلب زینب الصبور "

نوک سیاه
۱۶:۲۳۲۳
آبان

هلال محرم سرزد
و صدایی در عالم پیچید
که هیهات مناالذله!
کاش از خودمان بپرسیم
ما و ذلت؟
م91~5

نوک سیاه